وقتی تو رفتی دلم گرفت، آخر با تو عاشق بودم و با تو می شد تا پیشواز صنوبرها رفت و پرستوها را تا دیاری دور بدرقه کرد، وقتی رفتی دلم شکست، آخر با تو می شد تا آن سوی پرچین دل ها کوچید و عشق را زیباتر دید.
وقتی که رفتی دلم گریست، آخر با تو می توانستم دلتنگی هایم را به ضریح چشمانت بسپارم و تبسم ستاره ها را در برق نگاهت ببینم.
وقتی تو بودی دلم چه آرامش غریبی داشت و اینک بی تو دلم در جستجوی کوچه ایست که به باغ بپیوندد، بگو ای مسافر من!برای دیدنت از کدامین کوچه بیایم؟!
وقتی که رفتی دلم گریست، آخر با تو می توانستم دلتنگی هایم را به ضریح چشمانت بسپارم و تبسم ستاره ها را در برق نگاهت ببینم.
وقتی تو بودی دلم چه آرامش غریبی داشت و اینک بی تو دلم در جستجوی کوچه ایست که به باغ بپیوندد، بگو ای مسافر من!برای دیدنت از کدامین کوچه بیایم؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر